loading...
کابینت اماده و پیش ساخته نمایشگاهی روشویی اشپزخانه
123 بازدید : 57 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (2)

بانو پروفسور منیژه رازقی متولد اصفهان است و هم اکنون در دانشگاه نورت وسترن آمریکا در زمینه فیزیک و فناوری نیمه رساناها تدریس می کند.

 

وی برای تحصیلات به کشور فرانسه سفر کرد و تحصیلات خود را در رشته فیزیک ادامه داد و مدرک دکتری خود را در سال 1980 از دانشگاه پاریس اخذ کرد.

 

بانو دکتر منیژه رازقی مدرک DEA در فیزیک هسته ای خود را در سال ۱۹۷۳ و یک مدرک DEA در علوم مواد را در سال ۱۹۷۷ و پس از آن سومین دوره دکترای خود را در سال ۱۹۷۸ کمتر از یک سال بعد از DEA کسب کرد.

 

بعد از آن در سال ۱۹۸۰ دکترای افتخاری علوم فیزیک به وی اعطا شد.

 

دکتر منیژه رازقی بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ دانشمند محقق ارشد در پروژه ی تامسون در اِرسی فرانسه فعالیت داشته و از ۱۹۸۶تا ۱۹۹۱، ریاست لابراتوا (آزمایشگاه) مواد اکتشافی را مدیریت کرده و در آنجا نتایج غیر مساوی تا آن زمان بدست آورد.

 

دكتر منیژه رازقی، محقق و سرپرست تیم تحقیقاتی دانشگاه «نورت وسترن» موفق به ساخت قوی ترین لیزر نیمه رسانا در جهان موسوم به لیزر کوانتوم آبشاری (Quantum Cascade Laser=QC) شده است. که به لحاظ قدرت و کارایی رکورد لیزرهای قبلی را شکسته است. این استاد و محقق ایرانی که سرپرست تیم تحقیقاتی این پروژه را در مرکز ابزار یا کوانتومی و یا به اختصار انگلیسی “CQD” در دانشگاه “نورث وسترن” آمریکا بر عهده داشته، همچنین توانسته کارایی و نفوذ دو شاخه توکار لیزر یعنی توانایی تغییر انرژی الکتریکی به نور را در این لیزر افزایش دهد.

 

ﻟﯿﺰﺭ ﺁﺑﺸﺎﺭﯼ ﮐﻮﺍﻧﺘﻮﻡ ﻧﻮﻋﯽ ﺍﺯ ﻟﯿﺰﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺳﺎﻧﺎ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍی تابش ﺩﺭ ﺑﺨﺶ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺗﺎ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻣﺎﺩﻭﻥ ﻗﺮﻣﺰ ﻃﯿﻒ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭ ﻣﻐﻨﺎﻃﯿﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺗﻮﺳﻂ ﺟﺮﻭﻣﻪ ﻓﯿﺴﺖ، ﻓﺪﺭﯾﮑﻮ ﮐﺎﭘﺎﺳﻮ، ﺩﺑﻮﺭﺍ ﺳﯿﻮﮐﻮ، ﮐﺎﺭﻟﻮ ﺳﯿﺮﺗﻮﺭﯼ، ﺁﻟﺒﺮﺕ ﻫﺎﭼﯿﻨﺴﻮﻥ ﻭ ﺁﻟﻔﺮﺩ ﭼﻮ ﺩﺭ ﻻﺑﺮﺍﺗﻮﺭﻫﺎﯼ ﺑﻞ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۹۴ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪند.

 

وی آمریکا نوعی سیستم شناسایی امنیتی ارایه کرده که با استفاده از امواج تراهرتزی قابلیت ردیابی مواد انفجاری، شیمیایی و ترکیبات بیولوژیکی خطرناک را از فاصله‌ای ایمن دارد.

 

استفاده از سیستم‌های مبتنی بر امواج تراهرتز چند سالی است که در مکان‌های شلوغ و پرتر‌د‌دی نظیر فرودگاهها به کار گرفته می‌شود، اما این دستگاه‌ها ابعادی بزرگ داشته و بیشتر شبیه سیستم های چند قطعه ای هستند که حتی در بسیاری از موارد برای اینکه عملکرد درستی داشته باشند باید توسط سیستم های پیچیده، تمیز شده و از لیزرهای گران قیمت و حتی سیستم های خنک کنندگی پیچیده جهت حفظ عملکرد آنها در سطحی عالی استفاده شود. این نوع ردیابی مواد خطرناک، کاری پرهزینه و پرمشقت محسوب می‌شود.

 

اکنون پرفسور رازقی با همکاری محققان جوانی که دانش آموخته وی هستند دست به ابتکار عمل تازه ای زده و نسل متفاوتی از این فناوری را ارایه کرده که نه تنها وزن و ابعاد کمی دارد بلکه نگهداری و استفاده از آن بسیار کم هزینه است و این درحالی است که سطح عملکرد آن در حد چشمگیری است.

 

وی در این زمینه می گوید: آنچه که ما ابداع کرده ایم ابعاد مختصری دارد. در حقیقت ما وسیله ای ساخته ایم که برخلاف نمونه های قبلی که متشکل از چند قطعه بودند، ساختاری یکپارچه دارد. دستگاه جدید ما در دمای اتاق قابلیت عمل داشته و مهمتر آنکه جهت همسان سازی با نسل بعدی سیستم های تراهرتزی قابلیت تنظیم شدن دارد.

 

به گفته‌ی پرفسور رازقی از این فناوری جدید به جهت کوچک بودن ابعاد می توان در امور پزشکی و تصویربرداری از اعماق فضا نیز استفاده کرد.

 

زندگینامه پروفسور منیژه رازقی,آشنایی با پروفسور منیژه رازقی

فعالیت های پروفسور منیژه رازقی

 

این استاد و محقق ایرانی كه سرپرستی تیم تحقیقاتی در این پروژه را در مركز ابزار كوانتومی (CQD)در دانشگاه «نورت وسترن» آمریكا بر عهده داشته است همچنین توانسته كارایی و نفوذ دو شاخه توكار لیزر یعنی توانایی تغییر انرژی الكتریكی به نور را در این لیزر افزایش دهد. 

دكتر رازقی در این زمینه گفت: این لیزرهای منفرد كه ۳۰۰ تای آنها به راحتی روی یک سكه كوچک جای می گیرند، در طول موج های ۵/۴ میكرون منتشر می شوند، می توانند بیش از ۷۰۰ میلی وات انرژی خروجی پیوسته در دمای معمولی اتاق و بیش از یک وات انرژی خروجی در دماهای پایین تر تولید كنند. 

 

به گفته وی، لیزرهای مزبور همچنین در تبدیل الكتریسته به نور بی نهایت كارآمد و مؤثر هستند. 

پروفسور منیژه رازقی، تحصیلات خود را در رشته فیزیك تا اخذ مدرك دكتری در دانشگاه پاریس (۱۹۸۰) سپری كرده و بین سال های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۵ دانشمند محقق ارشد در پروژه تامسون CSF در ارسی فرانسه فعالیت داشته و در سال ۱۹۹۱ ریاست آزمایشگاه مواد اكتشافی را عهده دار شده است. 

 

دكتر رازقی كه یكی از دانشمندان برجسته در رشته علوم و فناوری نیمه رساناها است، از پیشگامان توسعه و اجرای تكنیک های مدرن و مهم همسو محوری از قبیل MOMBE, GASMBE, MBE, VPE,MOCVD برای رشد درجه كامل تركیبی نیمه رساناهای تركیبی III-V ، هتروساختارها و دیوارهای كوانتومی است. 

 

 

وی كتابی با عنوان چالش MOCVD نوشته است كه این كتاب یك اثر پیشگام در زمینه سیستم بر اساس InP-GaInA SP و سیستم GaAs-GaInA SP است. 

 

در سال ۱۹۹۵ موفق به اخذ جایزه از انجمن مهندسان زن شد و در سال ۱۹۹۸ جایزه بهترین مقاله را از سمپوزیوم اتوالكترونیک وست فوتونیک ۹۸ دریافت كرد. 

 

وی همچنین به عنوان رییس مركز جدید ابزار كوانتوم در این دانشگاه معرفی فعالیت دارد. 

رازقی تاكنون ریاست چندین كنفرانس بین المللی را نیز در زمینه مفاهیم فیزیک ماده برای كاربردهای ابزار نوری الكترونیكی برعهده داشته است.

 

 

پروفسور منیژه رازقی در سال ۱۹۹۱، به دانشگاه نورث وسترن نزدیک شیکاگو در آمریکا ملحق شد. دانشگاهی که در این زمینه کمتر شناخته شده بود و در آن لابراتوار تحقیقات ”مرکز دستگاه های کوانتوم” را تأسیس و مدیریت کرد.

 

زندگی پروفسور منیژه رازقی, بیوگرافی پروفسور منیژه رازقی

دکتر منیژه رازقی ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ی 5 ﻛﺘﺎﺏ ﻭ 15 ﻓﺼﻞ کتاب می باشد

 

جوایز و افتخارات دکتر منیژه رازقی

در ﺳﺎﻝ 1987 ﺟﺎﯾﺰﻩ ی ﻋﻠﻮﻡ ﻓﻦ ﺁﻭﺭﯼ ﺍﺭﻭﭘﺎ IBM ﺭﺍ ﻛﺴﺐ نمود.

 

ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1995 ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻪ ﺍﺧﺬ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﻤﻦ ﻣﻬﻨﺪﺳﺎﻥ ﺯﻥ ﺷﺪ (جامعه مهندسان زنان “SWE”)

 

ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1998 ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻤﭙﻮﺯﯾﻮﻡ ﺍﺗﻮﺍﻟﻜﺘﺮﻭنیک ﻭﺳﺖ ﻓﻮﺗﻮنیک 98 ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ نمود.

 

جایزه RF.Bunshah از کنفرانس INTAL در مورد پوشش متالوژی و لایه های نازک در سال 2004

 

نماینده همکار از جامعه نوری آمریکا (OSA) در سال 2004

نماینده همکاری انجمن فیزیک آمریکا (APS) در سال 2004

 

نماینده همکار از موسسه فیزیک (IOP) در سال 2005

نماینده همکار از موسسه مهندسین برق و الکترونیک (IEEE) در سال 2005

 

نماینده دوره همکاری از انجمن پژوهش مواد Materials Research Society (به اختصار MRS) در سال 2008

جایزه دانشکده IBM در سال 2013

 

دکتر منیژه رازقی ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ی 5 ﻛﺘﺎﺏ ﻭ 15 ﻓﺼﻞ کتاب می باشد. ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺸﮕﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ همچنین ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﯾﺎ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 1000 ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻛﺖ ﺩﺭ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ 300 ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﺩﻋﻮﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

 

ﻣﻨﯿﮋﻩ ﺭﺍﺯﻗﯽ بیش از 50 ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺛﺒﺖ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ایشان ﺍﺯ ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺳﺎﻝ 1991 ﺑﻪ ﻫﯿﺄﺕ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻧﻮﺭﺕ ﻭﺳﺘﺮﻥ ﻣﻠﺤﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. او ﻫمچنین ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺭﯾﯿﺲ ﻣﺮﻛﺰ ﺟﺪﯾﺪ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻛﻮﺍﻧﺘﻮﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ می کند. خانم ﺭﺍﺯﻗﯽ ﺗﺎﻛﻨﻮﻥ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻛﻨﻔﺮﺍﻧﺲ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ی ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻓﯿﺰیک ﻣﺎﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻛﺎﺭﺑﺮﺩﻫﺎﯼ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻧﻮﺭﯼ ﺍﻟﻜﺘﺮﻭﻧﯿﻜﯽ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ

123 بازدید : 192 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (0)

بیوگرافی جیمز واتسون

جیمز دیویی واتسون (به انگلیسی: James Dewey Watson) (زادهٔ ۶ آوریل ۱۹۲۸ میلادی در شیکاگو، ایلینوی) زیست‌شناس مولکولی، زیست‌فیزیک‌دان، جانورشناس و متخصّص علم ژنتیک آمریکایی است.

 

او به همراه فرانسیس کریک و موریس ویلکینز و روزالیند فرانکلین نقشی مهم در کشف ساختار مولکولی دی ان ای بازی کرد. ماده‌ای که اساس انتقال موروثی و اطلاعات ژنتیکی در موجودات زنده به نسل‌های بعدی به شمار می رود. واتسون جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی را در سال ۱۹۶۲ میلادی به همراه دو دانشمند دیگر دریافت کرد.

 

جیمز واتسون در سن ۱۵ سالگی وارد دانشگاه شیکاگو شد. سال ۱۹۴۶ بصورت اتفاقی با کتاب معروف اروین شرودینگر با نام زندگی چیست روبرو شد که این کتاب باعث شد تا مسیر زندگی وی تغییر کند و رشته‌ی خود را از پرنده شناسی به ژنتیک تغییر دهد. واتسون در سال ۱۹۴۷کارشناسی خود را در رشته‌ی جانورشناسی گرفت. سپس برای پیگیری رشته‌ی ژنتیک به دانشگاه ایندیانا رفت و سال ۱۹۵۰ دکترای خود را از این دانشگاه دریافت کرد.

 

مهمترین دستاورد علمی دکتر واتسون به کشف ساختار DNA باز می گردد. دی ان ای یا دئوکسی‌ ریبونوکلئیک‌ اسید نوعی اسید نوکلئیک است که دستورالعمل های ژنتیکی دارد که برای کارکرد و توسعه‌ی بیولوژیکی موجودات زنده و ویروس‌ها مورد استفاده قرار می گیرد. شکل گیری حیات موجودات زنده به این مولکول پیچیده مربوط می شود. نقش اصلی این مولکول ذخیره سازی اطلاعات ژنتیکی است. پیام های ژنتیکی موجود در مولکول دی ان اِی در نهایت برای مواردی چون ساخت پروتئین و مولکول های RNA، مورد استفاده قرار می گیرد.

 

قطعه هایی از دی ان ای که پیام های ژنتیکی را با خود حمل می کنند ژن نامیده می شوند ولی دی ان ای توالی های دیگری نیز دارد که برای ساخت خود دی ان ای یا تنظیم استفاده از اطلاعات ژنتیکی موجود در ژن، مورد استفاده قرار می گیرند.

 

جیمز واتسون,بیوگرافی جیمز واتسون

کشف ساختار DNA از مهمترین دستاوردهای علمی می باشد

 

او در فصل بهار سال ۱۹۵۱ به همراه «کلکر» به مقر جانورشناسى ناپل عزیمت کرد و طى حضورش در یکى از سمپوزیوم هاى علمى با «موریس ویلکینز» ملاقات کرد و براى نخستین دفعه قضیه الگوى انکسار اشعه X در بلور DNA دقت اورا جلب کرد و ذیل تاثیر آن، مورد اصلى پژوهش ها خویش را بر مورد ساختار شیمیایى اسیدهاى نوکلئیک و پروتئین ها متمرکز کرد و در همین راستا آزمایشگاه مجهز دانشکده کاوندیش را تحت عنوان رأس پژوهش ها علمى خویش برگزید. 

 

اندکى بعد واتسون با دانشمند دیگرى به نام «فرانسیس کریک» آشنا شد که از قضا او نیز علاقه شدیدى به کشف ساختار DNA داشت. بدین ترتیب همکارى این دو آغاز شد و پس از چندى براساس شواهد تجربى و همچنین آزمایش هاى متعدد براى مطالعه ساختار زنجیره اى پلى نوکلئوتید ها توانستند ساختار اولیه DNA را بیابند که به عنوان گام نخستین موفقیت آمیز نبود. اما تلاش دوم این دو دانشمند که بیش از پیش بر شواهد تجربى استوار بود توانست نظر دانشمندان معاصر را به خود جلب کند که خبر از ساختار مارپیچى DNA مى داد.

 

قصه از این قرار بود که واتسون 24 ساله اهل شیکاگو و کریک 36 ساله اهل نورتامپتون انگلستان با نشاط مفرد از در آزمایشگاه کاوندیش دانش کده کمبریج بیرون شدند و با هیجان شدید به مذاکره پرداختند. زمانی دیگر دانشجو یان از آنان پرسیدند که موضوع چه است، کریک با استعمال از یکسری واژه و کلمه اظهار کرد: «ما سر معاش را کشف کردیم». 

 

در پایان آن روز در سال 1953 دو دانشمند ناشناخته، شکل دو رشته ای دواوکسی ریبونوکلوئیک یا همان DNA خودمان را کشف کرده بودند که در داخل آن مارپیچ ها، بسیاری از رموز همچون: وراثت، بیماری،کهنسالی و در انسانها هوش و ذکاوت و حافظه نیز نهفته است. البته کسی از آن دانشجویان فکر نمی کرد که آن دو بتوانند به صورت مشترک با موریس ویکینز جایزه نوبل سال 1962 را کسب نمایند.

 

واتسون هم زمان بر روى ساختار تى ام وى ( TMV ) با منفعت گیرى از تکنیک هاى ناکامی ( انکسار ) اشعه X آزمایشات متعددى انجام بخشید با این انگیزه که آیا ساختار شیمیایى آن ها هم صورتى مارپیچى داراست یا این که خیر که در ژوئن ۱۹۵۲ بعد از پژوهش ها زیاد سرانجام معین شد که ویروس هم ساختارى مارپیچى دارا است.

 

واتسون از سال ۱۹۵۳ به بازه ۲ سال در انستیتو تکنولوژى دانشکده کالیفرنیا تحت عنوان مسئول پژوهش ها بیولوژى کالج شاغل شد و در کنار «الکساندر ویچ» پژوهش ها مبسوطى را در قضیه RNA به انجام رساندند. وی بعد از آن به «کاوندیش» رجوع و در خلال 1 سال حضورش، مقاله ها علمى متعددى را در مسئله اصول عمومى ساختار ویروس منتشر کرد.

 

 

اوایل سال ۱۹۵۶ بود که واتسون به عنوان عضو هیات علمى دانشکده زیست شناسى دانشگاه هاروارد برگزیده شد و طى سه سال موفق شد به مقام استادى در این دانشگاه نائل آید. او در این دوران تمام هم و غم خود را بر یافتن نقش RNA در سنتز پروتئین صرف کرد.

 

دکتر واتسون به همراه فرانسیس کریک سال ۱۹۵۳ توانست ساختار مولکول DNA را کشف کند تا یک انقلاب در علم زیست شناسی به وجود آید. وی به خاطر این کشف و تحقیق در خصوص عملکرد این مولکول در موجودات زنده سال ۱۹۶۲ جایزه نوبل پزشکی را دریافت کرد.

 

 

دکتر واتسون در خلال سال های ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۶ در دپارتمان زیست شناسی دانشگاه هاروارد به تحقیق و تدریس پرداخت. وی یکی از کسانی است که کمک بسیار زیادی به راه اندازی پروژه معروف ژنوم انسان کرده است، این پروژه طرح نقشه ‌برداری و تعیین توالی کل ژنوم انسان بوده است. این پروژه یکی از بزرگ ترین پروژه‌های ژنتیکی تاریخ به شمار می رود.

 

جایزه نوبل جیمز واتسون,اکتشافات جیمز واتسون

کمک بسیار زیادی به راه اندازی پروژه معروف ژنوم انسان کرده است

 

فعالیت سیاسی

واتسون در دورهٔ فعالیت خود به عنوان استاد در هاروارد در اعتراضات سیاسی گوناگونی شرکت کرد.

 

جنگ ویتنام: در کنار ۱۲ عضو هیئت علمی دانشکده زیست‌شناسی بیوشیمیایی و مولکولی از جمله یک برنده دیگر نوبل قطعنامه ای برای بازگردانی فوری نیروی های ایالات متحده از ویتنام را صادر کرد.

 

گسترش سلاح هسته‌ای و محیط زیست گرایی: او در ۱۹۷۵ و در سیمین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما همراه بیش از ۲۰۰۰ دانشمند و مهندس، علیه گسترش سلاح هسته ای بخاطر عدم وجود راه‌حلی نهایی برای دفع زباله‌های هسته‌ای و نیز ناکافی بودن پروسه‌های امنیتی علیه سرقت تروریستی پلوتونیوم تولیدشده و پیامد آن به خطر افتادن آزادی آمریکایی و امنیت بین‌المللی، به پرزیدنت فورد نامه نوشتند.

 

واتسون در سال ۲۰۰۷ گفته: «به مخالفی برای جناح چپ تبدیل شدم زیرا آنها ژنتیک را دوست ندارند، زیرا ژنتیک تأیید می‌کند که گاهی در زندگی ما شکست می‌خوریم چون ژنهای بدی داریم. آنها می‌خواهند دلیل همه شکست ها در زندگی را ناشی از سیستمی شیطانی قلمداد کنند»

 

فروش جایزه نوبل

جیمز واتسون تمام عمر خود را به تحقیق پرداخته است. وی از سال ۲۰۰۷ با مشکلات مالی و کاهش درآمد مواجه شد و به همین خاطر نمی‌توانست هزینه‌ی بعضی از کارهای تحقیقاتی خود را تامین کند در نتیجه سال ۲۰۱۴ تصمیم گرفت تا مدال نوبل خود را برای فروش به مناقصه بگذارد. مدال نوبل دکتر واتسون به قیمت ۴.۱ میلیون دلار به فروش رسید اما خریدار بلافاصله مدال را به وی بازگرداند. گفته می ‌شود این تصمیم با کاهش درآمد واتسون پس از سخنان نژادپرستانه او در سال ۲۰۰۷، ارتباط دارد.

 

جیمز واتسون در طول عمر علمى خود افتخارات بسیارى را از آن خود کرد که (به غیر از نوبل که به آن اشاره شد) مى توان به جایزه «جان کالین وارن»، جایزه «الى لیلى» در زمینه بیوشیمى اشاره کرد. او هیچ گاه ازدواج نکرد و همیشه اوقات فراغت خود را به پیاده روى و تماشاى پرندگان گذراند.

 

123 بازدید : 254 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (0)

آثار جرجانی

تحلیل آثار جرجانی نشان می دهد که وی بر آثار پیشینیان خویش تسلط داشته و از ایشان اثر پذیرفته است. وی از پزشگان دوره‌ی اسلامی به ابن سینا، محمد بن زکریای رازی، ابوالحسن طبری ترنجی، احمد فرخ، عیسی صهاربخت و نیز به کتبی چون تذکره الکحالین علی بن عیسی کحال و از پزشگ یونانی به جالینوس، بقراط و اهرن اشاره کرده است. جرجانی علاوه بر طب در علوم دینی نیز تحصیلاتی داشته است. به گفته‌ی یاقوت حموی وی شاگرد ابوالقاسم عبدالکریم قشیری بوده و نیز به سمعانی اجازه روایت حدیث داده است.

 

کتاب نخستین اندر شناختن حد طب و منفعت آن و شناخت گوهر تن مردم و چه چیزی و چگونگی او و شناختن مایه ها و مزاج ها و خلط ها و چگونگی احوال عادت ها و تشریح اندام‌های مفرد و مرکب و یاد کردن قوت های اندام ها.

کتاب دوم اندر شناختن حال های تن مردم از تن درستی و بیماری و انواع و اسباب و اعراض آن و شناختن نبض و شناختن احوال هر چه از تن مردم بیرون می آید چون عرق و بول و غایط.

 

کتاب سوم اندر نگاه داشتن تندرستی، و تدبیر هوا و مسکن و شناختن احوال آب ها و تدبیر طعام و شراب و تدبیر خواب و بیداری، و تدبیر حرکت و سکون، و بکار داشتن روغن ها، و تدبیر قی کردن، و داروی مسهل خوردن، و تدبیر فصد و حجامت، و تدبیر اعراض نفسانی چون شادی و اندوه و غیر آن، و تدبیر پروراندن طفل، و تدبیر پیران و مسافران.

 

کتاب چهارم اندر استخراج مرض، و شناختن نضج و بحران، و شناختن که حال بیمار چگونه خواهد شد و این را طبیبان تقدمه المعرفه گویند.

کتاب پنجم اندر یاد کردن انواع تب و اسباب و علامات و احوال آن و علاج و تدبیر حال‌ها که اندر تن پدید آید و پدید آمدن آن نشان بیماری باشد.

 

کتاب ششم اندر علاج بیماری های سر تا پا.

کتاب هفتم اندر علاج آماس ها و ریش ها، و تدبیر شکافتن و داغ کردن، و علاج اندامی که تباه شود، و تدبیر شکستگی و آزردگی و ورم و مانند آن.

 

کتاب هشتم اندر پاکیزگی و آراستن ظاهر تن و این کتاب را به کتاب الزینه گویند.

کتاب نهم اندر یاد کردن زهرها و پادزهرها.

 

جرجانی ابتدا ذخیره را به پارسی نوشت. به همین علت در مجامع چندان توجهی به آن نشد لذا آن را به عربی بازنگاری کرد. از جمله جنبه‌های مهم این کتاب، همانند کتاب الاغراض الطیبه ی وی، معادل های پارسی است که جرجانی برای اصطلاحات رایج پزشگی در زبان عربی آورده است. این اثر را محمد بن ادریس دفتری (د 982 ق) به ترکی ترجمه نمود. این کتاب به زبان‌های عبری و اردو نیز ترجمه شده است و نسخه‌ی ناقصی از ترجمه‌ی عبری آن در پاریس (شمـ 1169) موجود است.

 

یادبود طبیبی که ادبیات دانش پزشکی را بنیان نهاد

سی ام فروردین ماه هرسال مصادف است با روز علوم آزمایشگاهی و سبب نامگذاری این روز از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تقدیر از مقام شامخ حکیم امیر امام سید زین الدین (شرف الدین) ابوابراهیم اسماعیل بن حسن (حسین) بن محمد بن محمود بن احمد گرگانی (جرجانی)، طبیب و پزشک حاذق و برجسته قرون پنج و شش هجری ملقب به «حکیم جرجانی» است.

 

سید اسماعیل‌ جرجانی‌ در نیمه‌ دوم‌ قرن‌ پنجم‌ و نیمه‌ اول‌ قرن‌ ششم‌ هجری‌ قمری‌ می زیسته‌ است‌، یعنی‌ تماماً در دوره ای‌ که‌ ایران‌ شرقی‌ زیر سلط‌ه‌ سلسله‌ نیرومند تازه‌ به‌ قدرت‌ رسیده‌ ترکان‌ سلجوقی‌ بود. وی‌ از خانواده‌ سادات‌ حسینی‌ بود که‌ از اصفهان‌ به‌ گرگان‌ کوچیده‌ بودند. گفته اند که‌ خانواده اش‌ با بزرگان‌ سلسله‌ آل‌ زیار روابط‌ نزدیک‌ داشته اند.

 

جرجانی‌ در اوایل‌ جوانی‌ به‌ نیشابور، که‌ مرکز خراسان‌ بود، رفت‌. نیشابور گذشته‌ از آنکه‌ منزلگاه‌ طغرل‌ سلجوقی‌ و پایگاه‌ او برای‌ تاخت‌ و تازهایش‌ به‌ غرب‌ ایران‌ بود، مرکز عمده‌ فرهنگی‌ آن‌ زمان‌ به‌ شمار می‌رفت‌. جرجانی‌ برای‌ تحصیل‌ علم‌ و مخصوصا فراگرفتن‌ حدیث‌ به‌ نیشابور رفت‌ که‌ در آن‌ سال ها محدث‌ و عارف‌ بزرگ‌ زمان‌، ابوالقاسم‌ قشیری‌ (۶۷۳ تا ۵۶۴ ه. ق‌) در آن‌ شهر، خلق‌ و خواص‌ را به‌ فراخور حال‌ ارشاد می ‌کرد.

 

متاسفانه درباره سیر زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست و با توجه به اینکه او خود در مقدمه ذخیره خوارزمشاهی از ورود خویش به خوارزم در ۵۰۴ ق یاد کرده و در مقدمه ویرایش عربی ذخیره سن خود را هنگام نگارش آن کتاب ۷۰ سال گفته است، می توان تولد وی را در ۴۳۴ ق، یا اندکی پس از آن دانست.

 

رحلت

برای‌ فوت‌ جرجانی‌ تاریخهای‌ متعددی‌ ذکر شده‌، که‌ در میان‌ آنها تاریخ‌ مورد نظر یاقوت‌ (همانجا) یعنی‌ ۵۳۱ که‌ بسیاری‌ از معاصران‌ (از جمله‌ دهخدا، ذیل‌ «اسماعیل‌ جرجانی‌»؛ تاجبخش‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۱۹؛ معطر و شمس‌ اردکانی‌، ص‌ ۱۰) نیز آن‌ را نقل‌ کرده‌اند، با توجه‌ به‌ ادامه زندگی‌ جرجانی‌ تا دوره حکومت‌ مستقل‌ اتسز در خوارزم‌ صحیح‌ به‌ نظر نمی رسد.

 

حاجی خلیفه‌ (ج‌ ۱، ستون‌ ۱۳۰) که‌ تاریخهای‌ متعددی‌ را برای‌ سال‌ فوت‌ جرجانی‌ بر شمرده‌، سال‌ ۵۳۵ را نیز ذکر نموده‌ است‌. ابن ابی اصیبعه‌ (ج‌ ۲، ص‌ ۳۲) پادشاه‌ معاصر جرجانی‌ را علاءالدین‌ محمد خوارزمشاه‌ (حک : ۵۹۶ -۶۱۷)، از آخرین‌ پادشاهان‌ خوارزمشاهی‌، دانسته‌ است‌.

 

این‌ اشتباه‌ به‌ علت‌ درک‌ نادرست‌ ابن‌ابی‌اصیبعه‌ از نام‌ علاءالدین‌ که‌ لقب‌ قطب الدین‌ محمد هم‌ بوده‌، رخ داده‌ است‌ و به‌ نوشته‌های‌ خواندمیر (ج‌ ۲، ص‌ ۶۴۱) و حمداللّه‌ مستوفی‌ (ص‌ ۶۸۶) نیز راه‌ یافته‌ است‌ (برای‌ آگاهی‌ بیشتر رجوع کنید به دهخدا، همانجا؛ عرفانیان‌، ج‌ ۱۹، ص‌ ۱۹۹، پانویس‌ ۱).

123 بازدید : 110 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (0)

آشنایی با زندگینامه حکیم اسماعیل جرجانی

سید اسماعیل بن حسن بن محمد بن محمود بن احمد جرجانی در 434 ق در جرجان (گرگان) به دنیا آمد. برای او القاب و کنیه های متفاوتی ذکر کرده اند چون: زین الدین، شرف الدین، ابو ابراهیم، ابوالفتح، ابوالفضائل، الامیر السید الامام، علوی حسینی و طبیب علوی. درباره‌ی سیر زندگی وی آگاهی زیادی در دست نیست.

 

برخی محل تولد وی را گرگان دانسته اند و با توجه به اینکه جرجانی در مقدمه‌ی ویرایش عربی ذخیره‌ی خوارزمشاهی به ورود خود به خوارزم در سال 504 ق و همانجا از سن هفتاد سالگی خود یاد کرده است می توان تولد وی را در 434 ق دانست. احتمال دارد که وی مقدمات طب را نزد طبیبان گرگان - که برخی از ایشان شاگردان ابن سینا بوده اند - آموخته باشد چرا که مثلاً طبیب حاذقی چون ابن هندو تا زمان مرگ خویش (455 ق) در گرگان می زیست.

 

آنگونه که از برخی شواهد تاریخی بر می آید وی تحصیلات خود در طب را نزد ابن ابی الصادق نیشابوری ملقب به بقراط ثانی - از شاگردان ابن سینا که در نیشابور مجلس درس داشت - به پایان رساند، لذا لازم می آید که مدتی نیز در نیشابور زیسته باشد.

 

همچنین وی در ذخیره‌ی خوارزمشاهی به سفر خود به قوم و دیدار با فرزندان کوشیار گیلانی، اخترشناس سده‌ی چهارم قمری، و نیز به شهرهایی چون مرو و بلخ اشاره کرده است. تا جایی که می‌دانیم وی مابقی عمر خویش را در شهرهای خوارزم و مرو گذراند و مدتی نیز در خوارزم سرپرستی داروخانه‌ی بهاءالدوله را بر عهده داشت.

 

در مورد زمان و محل مرگ وی نیز گزارش‌های متفاوتی وجود دارد. سمعانی محل وفات وی را شهر مرو دانسته و از قول محمود بن محمد بن عباس صاحب کتاب تاریخ خوارزم نقل کرده است که جرجانی در 531 ق در مرو درگذشت. با این وجود بیهقی می‌گوید که وی را در 531 ق - هنگامی که وی در سنین کهولت به سر می برد - در سرخس دیده است. حاجی خلیفه نیز به سه تاریخ مختلف، 530، 531 و 535 ق اشاره کرده است.

 

معرفی اجمالی

برای او القاب و کنیه های متفاوتی ذکر کرده‌اند: زین الدین، شرف الدین، ابوابراهیم، ابوالفتح، ابوالفضائل، الامیر السید الامام، علوی حسینی، سپاهانی گرگانی، و طبیب علوی. متأسفانه دربارهٔ سیر زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست.

 

برخی محل تولد وی را به اشتباه گرگان دانسته اند در حالی که محل تولد وی باید گرگانج (اورگانج) و با توجه به اینکه او خود در مقدمه ذخیره خوارزمشاهی از ورود خویش به دربار خوارزم در ۵۰۴ ق یاد کرده و در مقدمه ویرایش عربی ذخیره سن خود را هنگام نگارش آن کتاب ۷۰ سال گفته است، می توان تولد وی را در ۴۳۴ ق، یا اندکی پس از آن دانست.

 

او احتمالاً مقدمات طب را در گرگانج فرا گرفت، زیرا که در این کتاب اصطلاحات زبان مادری اش که زبان خوارزمی می باشد بسیار فراوان است. برخی از محققان او را از شاگردان ابن ابی صادق نیشابوری دانسته اند؛ حال آن که جرجانی در ذخیره تنها از ابن ابی صادق نقل کرده است و از عبارت او پیداست که ابن ابی صادق را شخصاً نمی شناخته است.

 

زندگینامه جرجانی,بیوگرافی حکیم جرجانی

کتاب ذخیره خوارزمشاهی حکیم اسماعیل جرجانی

 

123 بازدید : 192 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (0)

وابستگی به دما

از آنجایی که سرعت صوت همواره با افزایش دما، افزایش پیدا می‌کند، سرعت واقعی یک شی که با سرعت یک ماخ حرکت می‌کند به دمای مادهٔ سیال اطراف آن بستگی خواهد داشت.

 

عدد ماخ به این دلیل مفید است که مادهٔ سیال در یک عدد ماخ مشابه، به شکل مشابهی رفتار می کند. بنابراین هواپیمایی که با سرعت یک ماخ بر سطح دریا پرواز می کند، موج شوک را به همان شکل دریافت می کند که اگر با سرعت یک ماخ در ارتفاع ۱۱۰۰۰ متری پرواز می کرد، دریافت می کرد، اگر چه که با سرعت (295m/s,654.6mph ) سرعت اش بر سطح دریا ) پرواز می کند.

 

جریان پرسرعت در اطراف اشیاء پرواز را می توان به طور غیر دقیق در ۵ دسته طبقه بندی کرد:

 

- زیرصوت (Subsonic):

M <Mcri

 

- نزدیک صوت (Transonic):

Mcrit <1 (e.g.: 0.8 <M <1

 

 

- صوت (Sonic)

M = ۱

 

- بالای صوت (۱ <M <5 :(Supersonic

- مافوق صوت (M> 5 :(Hypersonic

 

برای مقایسه: سرعت مورد نیاز برای مدار پایین زمین در هوا و ارتفاع بالا تقریباً km/s5/7=4/25 M است. سرعت نور در خلاء تقریباً برابر است با ۸۸۰۰۰ ماخ.

 

در سرعت بالای صوت، میدان جریان اطراف شی، هم شامل بخش های پایین صوت و هم بالای صوت می شود. محدودهٔ زمانی بالای صوت زمانی آغاز می‌شود که اولین نواحی جریان M>۱ در اطراف شی پدیدار می شوند.

 

در صورت وجود یک ایرفویل (مثلاً یک بال هواپیما) این اتفاق معمولاً در بالای بال اتفاق می افتد. جریان بالای صوت فقط در یک شوک معمولی می تواند به زیر صوت کاهش پیدا کند، این اتفاق معمولاً قبل از رسیدن به لبهٔ پشتی رخ می دهد.

 

همزمان با افزایش سرعت، نواحی جریان M>۱ بر روی لبهٔ پشتی و جلویی نیز افزایش می یابد. وقتی سرعت به M=1 برسد و از آن بگذرد، شک معمولی به لبهٔ پشتی می رسد و به یک شک ضعیف و غیرمستقیم تبدیل می شود. جریان بعد از شک کاهش پیدا می کند اما همچنان در محدودهٔ بالای صوت باقی می ماند. یک شک معمولی در جلوی شی بوجود می آید و، تنها ناحیهٔ زیرصوت در میدان جریان، یک محدودهٔ کوچک در اطراف لبهٔ پشتی شی است.

 

1- عدد ماخ در جریان هوای بالای صوت در اطراف یک ایرفویل، M<1 (a) و M>1 (b).

زمانی که یک هواپیما به سرعت یک ماخ می رسد، یک تفاوت فشار بزرگ درست در مقابل هواپیما ایجاد می شود. این تفاوت فشار ناگهانی موج شوک نامیده می شود که به سمت عقب و به بیرون از هواپیما پخش می‌شود و شکلی شبیه یک مخروط دارد (مخروط ماخ).

 

این موج شوک باعث ایجاد انفجار صوتی می شود که هنگام عبور یک هواپیما با سرعت زیاد از بالای سر یک شخص شنیده می شود. شخص درون هواپیما این صدا را نخواهد شنید. هرچه سرعت بیشتر باشد مخروط هم باریکتر خواهد بود و بعد از رسیدن به M=۱ دیگر کمتر شبیه یک مخروط است، بلکه بیشتر شبیه یک صفحهٔ تقریباً مقعر است.

 

در سرعت کاملاً بالای صوت، موج شوک شروع به تشکیل شکل مخروطی خود می‌کند و جریان هم کاملاً بالای صوت است، یا (در صورت بدون نوک بودن شی) فقط یک محدودهٔ جریان زیرصوت خیلی کوچک بین دماغهٔ شی و موج شوک که در مقابل ایجاد می‌کند، باقی می ماند (در صورت نوک تیز بودن شی، هیچ هوایی بین دماغه و موج شوک وجود ندارد، موج شوک از خود دماغه شروع می شود).

 

هم زمان با افزایش عدد ماخ، قدرت موج شوک نیز افزایش پیدا می‌کند و مخروط ماخ هم به طور فزاینده ای باریک می شود. با عبور جریان سیالاز موج، سرعت آن کاهش پیدا می کند و دما، فشار و چگالی افزایش می یابد.

 

هرچه شوک قوی تر باشد، تغییرات هم بزرگتر خواهد بود.در عدد ماخ بسیار بالا پس از شوک دما آن قدر افزایش پیدا می کند که تجزیه یونی و تفکیک مولکول های گاز در پشت موج شوک شروع می شود. چنین جریان هایی مافوق صوت نامیده می شوند.

 

واضح است که هر شئی که با سرعت مافوق صوت حرکت می کند نیز در معرض همان دمای شدیدی قرار می گیرد که گازهای پشت موج شوک دماغه در معرض آن قرار می گیرند، و از این رو انتخاب مواد مقاوم در برابر گرما اهمیت می یابد.

 

آشنایی با عدد ماخ, اندیشه های ارنست ماخ

زندگینامه ارنست ماخ

 

جریان پرسرعت در یک کانال

زمانی که یک جریان در یک کانال ازM=1 عبور کند، بالای صوت می‌شود، یک تغییر بزرگ هم رخ می دهد.به طور معمول انسان توقع دارد که با منقبض کردن کانال سرعت جریان افزایش پیدا کند.در سرعت زیر صوت این موضوع صحت دارد، اما زمانی که جریان بالای صوت شود، رابطهٔ محدودهٔ جریان و سرعت برعکس می شود.

 

در واقع بسط دادن تونل سرعت را افزایش می دهد. نتیجهٔ کلی این است که برای رساندن یک جریان به سرعت بالای صوت یک nozzle همگرا – واگرا لازم است که در آن بخش همگرا سرعت جریان را به سرعت صوت، M=1، برساند و بخش واگرا این افزایش سرعت را ادامه دهد. چنین nozzle هایی را de Laval nozzles می نامند و در شرایط خاص آنها قادر به دست یافتن به سرعت های مافوق صوت باورنکردنی ای هستند (۱۳ماخ در سطح دریا)

 

ماخ متر یا سیستم الکترونیکی اطلاعات پرواز(EFIS) یک هواپیما می تواند عدد ماخ مشتق شده از فشار ایستایی و فشار ساکن را نشان دهد.

123 بازدید : 61 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (0)

ارنست ماخ

 

متولد۱۸ فوریهٔ ۱۸۳۸

برنو، امپراتوری اتریش

مرگ۱۹ فوریهٔ ۱۹۱۶ (۷۸ سال)

مونیخ، امپراتوری آلمان

ملیتاتریشی

تبارفیزیک

محل کاردانشگاه گراتس

دانشگاه کارلف

دانش آموختهٔدانشگاه وین

دلیل شهرتعدد ماخ

دینبی خدا

 

ارنست والدفرید یوزف ونتسل ماخ (به آلمانی: Ernst Waldfried Josef Wenzel Mach) فیلسوف مشهور و فیزیکدان برجسته اتریشی در قرون نوزدهم و بیستم میلادی.

 

زندگی ارنست ماخ

در توراس، زاده شد. او که در مکانیک کلاسیک، دارای تئوری‌های ارزشمندی است، در شمار پیشگامان نظریه آلبرت انیشتین در مورد ایجاد مکانیک نسبیتی، جای دارد و نظریات خود را در دو جلد، به نام علم مکانیک، منتشر کرد.

 

ماخ، کرسی تاریخ و نظریه علم استقرایی در دانشگاه وین را بر عهده داشت. کار عمده او پرورش بیشتر تجربه گرایی بارکلی و هیوم بود.

 

پس از اتمام تحصيلات خويش به تدريس پرداخت. ماخ در اين هنگام به انتقاد از اصول مكانيک كلاسيک مشغول شد و تئوري ‏های جديدی وضع كرد كه به نام خود او معروفند. وی در زمينه فيزيولوژی و روانشناسی احساس‏ های انسان و به ويژه رابطه آن‏ها با نظريه علم نيز دست به تحقيق زد. ماخ يكي از بنيان‏گذاران مكتب امپيريوكری تيزيسم به شمار می ‏رود كه بر اساس آن فلسفه واقع‏ بينانه مبنی بر تجزيه و تحليل احساس‏ ها و عواطف انسانی می ‏باشد.

 

هرچند كه ماخ در علم فيزيک صاحب‏ نظر و استاد بود، با اين حال، بيشتر به عنوان فيلسوف علم شهرت دارد. وی معتقد بود هر نظريه علمی كه اشاره ‏ای به اشيايى داشته باشد و نتوان آن‏ها را به تجربه ‏های حسی باز گرداند، مردود است. در اين حال، ماخ اين اعتقاد را دارد كه علم بايد از مفاهيمی هم‏چون مكان مطلق و زمان مطلق چشم بپوشد. اين جنبه از آرای ماخ، در آلبرت انيشتين فيزيكدان شهير قرن بيستم تاثير فراوان داشته است.

 

اندیشه

به اعتقاد ارنست ماخ، در علم، تنها باید از واژگانی استفاده شود که به صورت تجربی قابل مشاهده‌اند و نمی‌توان در نظریه‌های علمی، از واژگانی مانند میدان الکتریکی استفاده کرد. گاهی از این دیدگاه، به عنوان تجربه گرایی خام، یاد می شود.

 

نخستین فیلسوفان علم و بیشتر فیزیک‌دانان و ریاضی‌دانانِ متمایل به منطق و فلسفه، از ماخ، پیروی نکردند.

 

مرگ

ارنست ماخ در روز ۲۹ اکتبر ۱۹۱۶ (میلادی) درگذشت.

 

آشنایی با عدد ماخ

عدد ماخ از نام ارنست ماخ، فیلسوف و فیزیکدان چک – اتریشی تبار گرفته شده است.عدد ماخ بیشتر به عنوان یک کمیت بدون اندازه شناخته می شود تا یک واحد اندازه گیری، به این خاطر عدد در هنگام همراه بودن با کلمهٔ ماخ، بعد از آن قرار می گیرد.

 

برای نوشتن دو ماخ به جای ۲ ماخ (2 mach)، شکل ماخ 2 (mach2) بکار برده می شود. این کلمه تا اندازه ای یادآور واحد قدیمی ژرفاسنجیمدرن اقیانوس مارک مترادف قولاج است که زودتر از ماخ بوجود آمده و احتمالاً بر استفاده از واژهٔ ماخ تاثیر گذارده است. یک دهه قبل از انکه انسان سریعتر از صوت پرواز کند، مهندسان هوانوردی برای اشاره به سرعت صوت از کلمهٔ عدد ماخ استفاده می کردند، نه ماخ.

 

بررسی ابعادی

عدد ماخ هم برای اجسام پرسرعت در حال حرکت در یک سیال و هم برای جریانات سیال پرسرعت در کانال هایی مانند نازل ها(nozzles)، پخش کن ها(diffiusers) یا تونل های باد مورد استفاده قرار می گیرد. از آنجایی که این عدد نسبتی از دو سرعت است، یک عدد بدون بعد محسوب می شود.

 

در دمای ۱۵ درجهٔ سلسیوس، سرعت صوت در جو زمین برابر است (761.2mph, 340.3m/s). سرعتی که بوسیلهٔ عدد ماخ نشان داده می شود یک عدد ثابت نیست. برای مثال این سرعت به دما و ترکیب جوی بستگی دارد. صرف نظر از ارتفاع، این سرعت در استراتسفر هوا کره ثابت باقی می ماند، اگرچه فشار هوا با تغییر ارتفاع تغییر می کند.

123 بازدید : 217 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (0)

نام اصلی:  فریدون مشیری

زمینه فعالیت: شعر فارسی

تولد: ۳۰ شهریور ۱۳۰۵

محل زندگی: تهران، مشهد

ملیت: ایرانی

جایگاه خاکسپاری: قطعه هنرمندان بهشت زهرا

پیشه: شاعر، روزنامه نگار

 

زندگی نامه فریدون مشیری:

فریدون مشیری در سی ام شهریور ماه ۱۳۰۵ در تهران بدنیا آمد. در دوران خردسالی به شعر علاقه داشت و در دوران دبیرستان و سال اول دانشگاه دفتری از غزل و مثنوی ترتیب داد. آشنایی با شعر نو و قالب های آثار او را از ادامه شیوه کهن باز داشت. اما راهی میانه را برگزید. مشیری، نه اسیر تعصبات سنت گرایان شد، نه محجوب نوپردازان افراطی. راهی را که او برگزید همان حالت نمایان بنیانگذاران شعر نوین ایران بود.

 

به این معنا که او شکستن قالب های عروضی و کوتاه و بلند شدن مصرع ها و استفاده بجا و منطقی را از قافیه پذیرفته و از لحاظ محتوی و مفهوم هم با نگاهی تازه و نو به طبیعت و اشیاء، اشخاص و آمیختن آنها با احساس و نازک اندیشی های خاص خود پرداخته و به شعرش اینها چهره ای کاملا مشخص می دهد.

 

استاد فقید، دکتر عبدالحسین زرین کوب، درباره فریدون مشیری گفته است: « با چنین زبان ساده، روشن و درخشانی است که فریدون، واژه به واژه با ما حرف می زند، حرفهایی را میزند که مال خود اوست، نه ابهام گرایی رندانه، شعر او را تا حد هذیان، نامفهوم می کند و نه شعار خالی از شعور آن را به وسیله مریدپروری و خودنمایی می سازد. شعر او، زبان در سخن شاعری است که دوست ندارد در پناه جبهه خاص، مکتب خاص و دیدگاه خاص خود را از اهل عصر جدا سازد. او بی ریا عشق را می ستاید، انسان را می ستاید و ایران را که جان او به فرهنگ آن بسته است دوست دارد.»

 

مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد. اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در ۱۳۳۴ به چاپ رسید. خود او دربارهٔ این مجموعه می گوید: «چهارپاره هایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر می‌گفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بی‌اعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثار سعدی و حافظ و فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آن ها بحث می کردیم و بر آن تکیه می کردیم.»

 

فریدون مشیری در دوران شاعری خود، در هیچ عصری متوقف نشد، شعرش بازتابی است از همه مظاهر زندگی و حوادثی که پیرامون او در جهان گذشته و همواره، ستایشگر خوبی و پاکی و زیبایی، و بیانگر همه احساسات و عواطف انسانی بوده و بیش از همه خدمتگذار انسانیت است.

 

بیوگرافی فریدون مشیری,فریدون مشیری

فریدون مشیری در 30 شهریور ماه ۱۳۰۵ در تهران بدنیا آمد

 

علاقه به شعر و موسیقی

فریدون مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد. اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در ۱۳۳۴ به چاپ رسید. مشیری همچنین توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی طی سال های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت، و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی، و غنی ساختن برنامه گل های تازه در رادیو ایران در آن سال ها داشت.

 

فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاه های برکلی و نیوجرسی به طور بی سابقه ای مورد توجه دوستداران ادبیات ایران قرار گرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعر خوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتبرگ شرکت کرد.

 

 

معروفترین اثر وی شعر «کوچه» نام دارد که در اردیبهشت ۱۳۳۹ در مجله «روشنفکر» چاپ شد. این شعر از زیباترین و عاشقانه ترین شعرهای نو زبان فارسی است.

 

ازدواج فریدون مشیری

او در سال ۱۳۳۳ با خانم اقبال اخوان ازدواج کرد و اکنون دو فرزند به نام های بابک و بهار از او به یادگار مانده است.

 

زندگینامه فریدون مشیری,زندگی نامه فریدون مشیری

فریدون مشیری با خانم اقبال اخوان ازدواج کرد

 

کتاب های اشعار فریدون مشیری:

تشنه طوفان، گناه دریا، نایافته، ابر، ابر و کوچه، بهار را باور کن، پرواز با خورشید، از خاموشی، مروارید مهر، آه باران، سه دفتر، از دیار آشتی، با پنج سخن سرا، لحظه ها و احساس، آواز آن پرنده غمگین، تا صبح تابناک اهورایی، نوایی هماهنگ باران، از دریچه ماه.

 

گزینه اشعار او عبارتند از:

پرواز با خورشید، برگزیده ها، گزینه اشعار سه دفتر، دلاویزترین، یک آسمان پرنده، و همچنین برگزیده ای از کتاب اسرار التوحید به نام "یکسان نگریستن".

 

وفات فریدون مشیری

فریدون مشیری سال ها بود که گرفتار بیماری شده بود و از آن رنج می برد. وی سرانجام در سن هفتاد و چهار سالگی در بامداد روز جمعه سوم آبان ماه 1379 در تهران دار فانی را وداع گفت. مزار ایشان در بهشت زهرا، قطعه ی 88 هنرمندان، ردیف 164 و شماره 10 قرار دارد.

123 بازدید : 61 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (0)
آشنایی با زندگینامه دکتر کیوان مزدا, دکتر کیوان مزدا

بیوگرافی پروفسور کیوان مزدا

 

پروفسور کیوان مزدا در 31 مرداد سال ۱۳۲۸ در آبادان به دنیا آمد و از 7 سالگی در فرانسه بزرگ شد. او بنیان گذار روشی نوین در جراحی، ستون فقرات بود.

 

دکتر کیوان مزدا؛ یکی از ایرانیان موفق مقیم فرانسه بودو با این که در فرانسه بزرگ شده بود ولی به دلیل داشتن پدری ایرانی خودرا ایرانی می دانست و در حوزه تخصص خود که جراحی ستون فقرات اطفال بود خدمات فراوانی را انجام داد.

 

دکتر کیوان مزدا جزو بهترین و بزرگ ترین جراحان جهان بود که برای کسب پول و تجارت پزشک نشده بود.

دکتر کیوان مزدا جراح و دکتر متخصص حرفه ای بود، که همیشه در امور خیریه پیش قدم می شد.

 

فعالیت حرفه ای پروفسور کیوان مزدا

کیوان مزدا رئیس بخش ارتوپدی کودکان «بیمارستان روبرت دوبره» پاریس و همچنین عضو سازمان پزشکان بدون مرز و مؤسسه «زنجیره امید فرانسه» بود.

 

او از سال ۱۳۸۶ فعالیت خود را با نام مؤسسه زنجیره امید ایران در کشور زادگاهش نیز آغاز کرد و هر سال ۴ بار برای معاینه و معالجه رایگان کودکان فاقد توان مالی و دارای بیماری های سخت و پیچیده به ایران سفر می کرد و در طی این سفرها سالی ۲ بار نیز با همراهی تیم جراحی خود عمل های جراحی را در بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران و بیمارستان نورافشار انجام می داد.

 

وی در این سفرها علاقه ای به مصاحبه با رسانه ها نداشت و فعالیتش را در سکوت کامل و بدور از هرگونه بازتاب خبری انجام می داد و به فرانسه بازمی‌گشت. او در شهریور ۱۳۹۷ توانست ۲۸ کودک را با کمک تیم جراحی خود عمل جراحی کنند. این سفر آخرین مراجعت وی به ایران بود.

 

کیوان مزدا، دکتر ایرانی، فرانسوی سال های زیادی را به عنوان عضوی فعال از سازمان پزشکان بدون مرز در کشور های توسعه نیافته خدمت کرد.

 

کیوان مزدا,بیوگرافی کیوان مزدا

دکتر کیوان مزدا بچه های بی بضاعت را به صورت رایگان عمل می کرد

 

ابداعات دکتر کیوان مزدا در پزشکی

روش و تکنیک خاص و ابداعی دکتر کیوان مزدا در اصلاح انحراف‌هاي‌ ستون فقرات، هم‌اکنون در اکثر مراکز دنیا استفاده می شود و با این تکنیک منحصربه‌فرد امکان عمل‌هاي‌ پیچیده ستون فقرات به وجود آمد.

 

 

خدمات دکتر مزدا به کشورش ایران

دکتر مزدا در فرانسه بزرگ شد ودر جراحی ارتوپدی و ستون فقرات از مطرح‌ترین افراد دنیا شد اما هیچ‌گاه هم‌وطنان خودرا فراموش نکرد.

 

در ۱۱ سال گذشته دکتر مزدا و تیمش بدون هیاهو و بادلی مملو از عشق، به ایران می آمدند و فرزندان بی بضاعت این سرزمین را رایگان عمل می کردند. در طول این مدت، همکاری دکتر مزدا با دانشگاه علوم دکتری تهران

 

موجب آموزش جراحان بسیاری شد که در سراسر ایران مشغول به درمان بیماران هستند.

 

پروفسور کیوان مزدا نجات بخش زندگی صدها کودک محروم در سراسر ایران چشم ازجهان فرو بست، چند روز پيش قبل از فوت ستون فقرات 28 كودک را به صورت رايگان جراحى كرد.

 

 

دکتر کیوان مزدا در هفته آخر شهریور ماه سال ۱۳۹۷ بعد از یک جلسه فشرده کاری در پاریس، دچار حمله قلبی شد و به کما فرورفت و در ۱۱ مهر ماه ۹۷ در ۶۹ سالگی درگذشت.

 

ابداعات دکتر کیوان مزدا در پزشکی,درباره پروفسور کیوان مزدا

دکتر کیوان مزدا در ۱۱ مهر ماه ۹۷ در ۶۹ سالگی درگذشت

 

اظهار نظر جالب دکتر مزدا در رابط با صلح :

جنگ نباشد، غذا باشد

پس از اصرار فراوان توانستیم چند دقیقه با دکتر گفت‌وگو داشته باشیم. دکتر کیوان مزدا با بیان اینکه در طول سال، چهار نوبت برای درمان مددجویان به تهران سفر می کند، گفت: «در حدود ٢٠ نفر را در سفر اخیر عمل کرده ام.

 

هزینه درمان هم توسط یک ان جی اوی فعال در ایران و همین طور یک ان جی او در فرانسه پرداخت می شود.»

 

این پزشک داوطلب ادامه داد: «بسیاری از تجهیزات در ایران فراهم است و در صورت نیاز تعدادی نیز با، هزینه همان ان جی اوها وارد کشور می شود.»

 

دکتر کیوان مزدا در ادامه به مشکلات حوزه درمان در ایران اشاره کرد و گفت: «ایران یک کشور در حال توسعه است. متاسفانه زمان ورود بیمار برای درمان با تأخیر صورت می گیرد. بیمه در ایران با کشورهای، توسعه یافته به شدت متفاوت است.»

 

صحبت های پروفسور کیوان مردا

او ادامه داد: «٣٠ سال است که کار من این است، فعالیت داوطلبی جزئی از زندگی ام است؛ برهانی، برای توجیه آن ندارم، همان گونه که نفس می کشم، کار داوطلبی می کنم، به نظر شما، نفس کشیدن دلیل می خواهد؟»

 

آرزو و کلام آخر وی برای دنیا و مردمانش این بود: «جنگ نباشد، غذا باشد. زندگی بدون هیچ گونه تبعیض.»

123 بازدید : 57 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (0)

چارلز رابرت داروین زیست شناس و زمین شناس انگلیسی بود. از آثار او می توان خاستگاه گونه ها یا «منشأ انواع» و تبار انسان، و انتخاب طبیعی در ارتباط با جنسیت را نام برد. او از اعضای انجمن سلطنتی بریتانیا بود. از کتاب او با نام کامل «خاستگاه گونه ها به وسیله انتخاب طبیعی» به عنوان یکی از مهم ترین کتاب های دنیا یاد می شود.

 

درباره چارلز رابرت داروین, بیوگرافی چارلز رابرت داروین

بیوگرافی چارلز رابرت داروین

 

چارلز رابرت داروین (Charles Robert Darwin) در 12 فوریه 1809 (23 بهمن 1187 شمسی) از خانواده ای ثروتمند در شهر شروزبری شهرستان شروپ شر انگلستان دیده به جهان گشود. وی پنجمین فرزند از 6 فرزند خانواده بود. شجره نامه ی او یک ریشه ی علمی را شامل می شود. پدرش دکتر رابرت داروین یک پزشک بود. پدربزرگش دکتر اراسموس داروین نیز یک گیاه شناس مشهور بود. مادرش سوزانا وِجوود داروین هنگامی که چارلز 8 سال سن داشت درگذشت.

 

چارلز رابرت داروین در سال 1831 ماجراجویی و سفر 5 ساله ای را با کشتی اچ ام اس بیگل متعلق به نیروی دریایی بریتانیا تجربه کرد. پس از تحقیقات بی شمار بر روی گونه های حیوانات بالأخره در سال 1859 کتابی را تحت عنوان خاستگاه گونه ها منتشر نمود.

 

او نوهٔ دو شخصیت مهم مدافع لغو برده داری، از طرف پدرش اراسموس داروین و از طرف مادرش جوزایا وجوود بود.

 

چارلز رابرت داروین,زندگی نامه چارلز رابرت داروین

نقاشی چارلز داروین هفت ساله سال ۱۸۱۶

 

هر دو خانواده تا حد زیادی مسیحی یونیتارین بودند، گرچه وِجوُودها در بین خود انگلیکان ها را پذیرفته بودند. رابرت داروین، که خود نسبتاً آزاد اندیش بود، فرزندش چارلز را در نوامبر ۱۸۰۹ برای غسل تعمید به کلیسای سنت چادانگلیکان، شورشبری برد، اما چارلز و خواهران و برادرانش با مادرشان به کلیسای یونیتارین می رفتند.

 

چارلز هشت ساله پیش از سال ۱۸۱۷ و پیوستن به مدرسه روزانه  ای که توسط واعظ کلیسایش اداره می شد، به تاریخ طبیعی و جمع آوری مطالبی در مورد آن علاقه داشت. ژوئیه همان سال مادرش درگذشت. از سپتامبر ۱۸۱۸ او به برادر بزرگترش اراسموس در مدرسه شبانه روزی انگلیکن شروزبری در شهر همسایه پیوست.

 

در اکتبر ۱۸۲۵ پس از صرف یک سال کارآموزی در کنار پدرش به همراه برادرش اراسموس برای تحصیل به دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه ادینبرو رفت (که در آن زمان بهترین دانشکده پزشکی انگلستان بود). اما خشونت عملیات جراحی باعث شد که آموختن پزشکی را رها کند و در عوض نزد یک بردهٔ سیاهپوستِ آزاد شده به نام جان ادمونستن که چارلز واترتن را در جنگل های بارانی آمریکای جنوبی همراهی کرده بود، در مدت تقریباً ۴۰ جلسهٔ روزانهٔ یک ساعته تاکسیدرمی بیاموزد.

 

در دومین سال حضور در دانشگاه چارلز به جامعه پلینیان، یک گروه دانشجویی تاریخ طبیعی پیوست. در این گروه دانشجویان رادیکال دموکرات با دیدگاه های ماتریالیستی، مفاهیم مذهبی رایج از علم را به چالش می ‌کشیدند. داروین به رابرت ادموند گرانت در پژوهش هایش در کالبدشناسی و چرخهٔ زندگی بی مهرگان دریایی در خور فورث کمک کرد.

 

چارلز رابرت داروین در ۲۷ مارس ۱۸۲۷ کشفیات خودش را در مورد اینکه تخم های سیاه یافت شده در پوستهٔ صدف چروک تخم های زالوی اسکیت بودند در پلینیان ارائه کرد. روزی گرانت ایده‌های تکاملی لامارک را ستایش کرد. داروین از جسارت گرانت شگفت زده شد، اما به تازگی ایده های مشابهی در مجله های پدر بزرگش اراسموس خوانده بود. داروین از درس تاریخ طبیعی که رابرت جیم‌سان ارائه می داد خسته شد. درس زمین شناسی جیم‌سان شامل بحث بین نپتونیسم و پلوتونیسم بود. داروین طبقه بندی گیاهان را یادگرفت و به کلکسیون موزه دانشگاه - که در آن زمان یکی از بزرگترین موزه های اروپا بود - کمک می کرد.

 

انصراف داروین از تحصیل پزشکی پدرش را ناراحت کرد و او با قاطعیت چارلز را به کالج مسیح دانشگاه کمبریج فرستاد تا به عنوان اولین گام برای کشیش انگلیکن محلی شدن لیسانس بگیرد. چون داروین در امتحان پایانی فاقد صلاحیت لازم تشخیص داده شد، در ماه ژانویه ۱۸۲۸ به دورهٔ عادی پیوست.

123 بازدید : 41 جمعه 04 مهر 1399 نظرات (0)

او سوارکاری و تیراندازی را به مطالعه ترجیح می داد. پسرعمویش ویلیام داروین فاکس او را به عنوان عاشق دیوانه و مشهور جمع آوری سوسک معرفی کرد؛ داروین این کار را مشتاقانه دنبال می کرد، تعدادی از یافته های او در کتاب نقاشی هایی از حشرات بریتانیا اثر جیمز فرانسیس استفنز چاپ شد.

 

داروین دوست نزدیک و دنباله رو پروفسور گیاه شناسی جان استیونز هنسلو شد و با دیگر روحانیون طبیعت گرای برجسته ملاقات کرد. این روحانیون کار علمی را به عنوان الهیات طبیعی مذهبی می پنداشتند. داروین برای دانشجویان به عنوان «مردی که با هنسلو قدم می‌زند» شناخته شد.

 

داروین زمان نزدیک شدن امتحانات خود را وقف مطالعه کرد و زبان و منطق کتاب «اثبات مسیحیت» نوشتهٔ ویلیام پیلی (چاپ ۱۷۹۴) او را خشنود ساخت. داروین در امتحانات پایانی اش در ژانویهٔ ۱۸۳۱ عملکرد خوبی داشت و در بین ۱۷۸ داوطلب دوره عادی نفر دهم شد.

 

داروین مجبور بود تا ژوئن ۱۸۳۱ در کمبریج بماند. او کتاب الهیات طبیعی و یا مدارک وجود خدا و صفات او نوشتهٔ ویلیام پیلی را مطالعه کرد (که اولین بار در سال ۱۸۰۲ چاپ شده بود)، و موجب بحث در مورد طرحی الهی در طبیعت شد و توضیح می داد که سازگاری عمل خداوند از طریق قوانین طبیعی است.

 

او کتاب جدید جان هرشل مباحثی مقدماتی در مورد مطالعهٔ فلسفه طبیعی (۱۸۳۱) را خواند. این کتاب بالاترین هدف فلسفه طبیعی را درک چنین قوانینی از طریق استقرا و برپایه مشاهده توصیف می کرد. داروین کتاب روایت شخصی سفرهای علمی الکساندر فون هومبولت بین سال ۱۷۹۹ تا ۱۸۰۴ را هم خواند.

 

داروین با «اشتیاقی سوزان» از هومبولت الهام گرفته و برای دیدن تنریف به همراه تعدادی از همکلاسی هایش و پس از فارغ التحصیلی و مطالعهٔ تاریخ طبیعی در مناطق گرمسیری برنامه ریزی کرد. برای آمادگی در درس زمین شناسی آدام سجویک شرکت کرد و سپس در ۴ اوت به همراه او به مسافرت دو هفته ای رفت تا از چینه های ولز نقشه برداری کنند.

 

زندگی نامه دانشمندان, چارلز رابرت داروین که بود

سفر دیدگاه داروین را در خصوص تاریخ طبیعی به کلی متحول کرد

 

 

سفر با کشتی بیگل

هنگامی که چارلز داروین در کالج مسیح مشغول به تحصیل بود، استاد گیاه شناسی او پروفسور جان استیونس هنسلو در نقش استاد راهنمایش ظاهر شد. در سال 1831 پس از فارغ التحصیلی از کالج مسیح با مدرک «بی ای» ، پروفسور هنسلو به او پیشنهاد داد که در مقام طبیعت شناس به کشتی «اچ‌ام‌اس بیگل» ملحق شود.

 

ناخدای کشتی کاپیتان رابرتز فیتزروی بود و سفری 5 ساله به اطراف جهان در پیش روی آنها قرار داشت. 27 دسامبر 1831 با شروع ماجراجویی چارلز داروین با کشتی بیگل همزمان بود. داروین در طول این سفر گونه های متنوعی از جمله پرندگان، گیاهان و فسیل ها را مورد بررسی قرار داده و جمع آوری نمود. وی از طریق این تحقیقات امکان این را داشت که به صورت عملی و ملموس دانسته های گیاه شناسی، زمین شناسی و جانورشناسی خود را گسترش دهد. جزایر اقیانوس آرام و مجمع الجزایر گالاپاگوس بخش های مورد علاقه ی داروین بودند.

 

چارلز داروین در سال 1836 پس از بازگشت به انگلستان شروع به مکتوب کردن یافته های خود تحت عنوان «ژورنال تحقیقات» کرد. این نوشته ها به عنوان بخشی از داستان «کاپیتان فیتزروی» منتشر شد. بعدها نیز ویرایش شده و به نام «جانورشناسی سفر بیگل» انتشار یافت.

 

 

این سفر دیدگاه داروین را در خصوص تاریخ طبیعی به کلی متحول کرد. همین عامل سبب شد که داروین نظریه ای انقلابی در مورد منشأ پیدایش ارائه کند. نظریه ای که با دیدگاه غالب آن زمان به کلی در تضاد بود.

 

نظریه تکامل و فرآیند انتخاب طبیعی چارلز داروین

نظریه تکامل چارلز داروین به این شکل است که موجودات و گونه ها از طریق فرآیندی با عنوان «انتخاب طبیعی» به بقای خود ادامه می دهند. گونه هایی که به بهترین نحو رشد کرده و خود را با محیط پیرامون تطابق می دهند شانس بقای بیشتری دارند. در دیگر سو، گونه هایی که خود را با محیط و ساختار طبیعی مطابقت ندهند از شانس کمتری برای بقا برخورداند و منقرض خواهند شد.

 

چارلز داروین پس از مطالعه بر روی پرندگان، گیاهان و فسیل ها دریافت که شباهت هایی بین گونه های خاص در یک مکان مشخص وجود دارد. وی اعتقاد پیدا کرد که گونه های متفاوت و متعدد امروزی حاصل تکامل اجداد و گونه های مشترک هستند.

 

نظریه تکامل داروین و فرآیند انتخاب طبیعی بعدها با عنوان مکتب داروینیسم شناخته شد.

 

در آن زمان، طبیعت گرایان دیگر بر این باور بودند که همه ی گونه ها یا در ابتدای جهان وجود داشته اند یا اینکه طی یک دوره ی تاریخ طبیعی پدید آمده اند. در هر صورت آنها اعتقاد داشتند که گونه ها بیشتر خصوصیات خود را در طول تاریخ حفظ کرده اند.

 

پس از سالها تحقیق، چارلز داروین در سال 1858 نظریه ی خود را در این خصوص با عنوان «نظریه تکامل» طی متنی در گردهمایی مجموعه «لینن سوسایتی» قرائت کرد.

 

انتشار رسمی نظریه داروین

24 نوامبر 1859 مصادف بود با انتشار معروف ترین اثر چارلز داروین با عنوان «خاستگاه گونه ها» که شرح مفصلی از نظریه تکامل در اثر فرآیند انتخاب طبیعی محسوب می شود.

 

طی قرن بعد، مطالعات بر روی DNA بخش هایی از نظریه تکامل داروین را به اثبات رساند. با این وجود اختلاف نظر پیرامون تضاد این نظریه با مفهوم «خلقت گرایی» همواره وجود داشته است. خلقت گرایی یادآور می شود که همه ی موجودات از خالقی برتر به نام خدا پدید آمده اند.

 

ناخدای کشتی بیگل یعنی رابرتز فیتزروی به لحاظ مذهبی یک بنیادگرا بود و در پایان سفر به دلیل مشارکت در کمک به پژوهش داروین خود را سرزنش می کرد. وی در هنگام سخنرانی داروین در دانشگاه آکسفورد حاضر شد و با بالای سر گرفتن انجیل حضار را دعوت به اعتقاد به کلام خالق کرد. سرانجام پس از پنج سال مقابله با افسردگی، با پاره کردن گلوی خود با تیغ خودکشی کرد.

 

پایان زندگی

چارلز داروین در 19 آوریل 1882 (30 فروردین 1261) در شهر لندن دار فانی را وداع گفت و در کلیسای وست مینستر به خاک سپرده شد.

 

بیش از یک قرن بعد، پرنده شناس دانشگاه ییل ریچارد بروم به نظریه کمتر شناخته شده ی جنسیت داروین در کتاب خود با عنوان «سیر تکامل زیبایی» پرداخت.

تعداد صفحات : 9

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 86
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 26
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 120
  • بازدید ماه : 110
  • بازدید سال : 1,548
  • بازدید کلی : 5,988